پسر به دخترگفت : دوستم داري ؟! اشک ازچشماي دختر جاري شد.
مي خواست بره که پسر دستشو گرفت و اشکاشو پاک کرد و گفت :
اگه دوستم نداري اشکال نداره مهم اينه که من دوستت دارم و طاقت
ديدن اشکاتو ندارم دختر سرشو پايين انداخت و گفت : ميدوني چيه ؟
من دوستت ندارم ! من ... من بدجوري عاشقت شدم .
پسردستاي دخترو رها کرد و باقيافه اي غمگين از دختر جدا شد .
دختر فرياد زد : مگه دوستم نداري ؟؟ چرا داري ميري ؟
پسر جواب داد : چون دوستت دارم مي خوام تنهات بذارم
دخترگفت : فکر کنم شنيده باشي که مي گن عاشقي که تنها باشه
توي دنيا نمي مونه !!! تو که دوست نداري من بميرم هان ؟؟؟
پسرگفت : آنقدر دوستت دارم که نمي خوام به خاطرمن مرتکب گناه بشي !
چون ميگن عشق يه جورگناهه . دختر : اماعشقم پا که !
پسر فرياد زد : عشق پاک ديگه هيچ جاي دنيا پيدا نميشه و
دختر و براي هميشه تنها گذاشت.
![](http://www.loxblog.com/editor/popups/images/smiley/msn/54.gif)
:: بازدید از این مطلب : 1149
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13